اروپا و آمریکا در طی جنگ جهانی اول نیاز به صرفهجویی در مصرف انرژی را با تمام وجود حس کردند و همین مسئله باعث روی آوردن آنها به تغییر ساعت جهت کاهش مصرف برق شد. امری که در ابتدا به سختی با پذیرش مردمی مواجه شد که در تمام عمرشان به ساعت رسمی مملکت عادت کرده بودند.
واقعیت این است که به دلیل ناآشنایی مردم، مسئله تغییر ساعت در ابتدا مشکلاتی را هم برای مردم ایجاد کرد ولی با گذشت 14 سال از اجرای آن، کم کم مردم به این ساعت جدید عادت کردند و نارضایتی ها هم کمتر شد.
در این شرایط با تصمیم ناگهانی دولت در اسفند 84 ، همه چیز به نقطه اول خود باز گشت، با این تفاوت که این بار برخلاف سال 1370، تجربهای 14 ساله از اجرای این برنامه در کشور وجود دارد که با توجه به آن، بدون نیاز به پیشبینی و حدس و گمان، میتوان تأثیر عملی تغییر ساعت در کشور را در صرفه جویی مصرف انرژی ارزیابی کرد و آنگاه به این سؤال جواب داد که آیا میزان این صرفهجویی ارزش برخی مشکلات به وجود آمده را دارد یا خیر؟
در این مقاله، سعی شده است که فارغ از بحث و جدلهای سیاسی و غیرسیاسی صرفاً تجربیات سایر کشورها در زمینه تغییر ساعت مورد بررسی قرار گیرد.
مهمترین توجیه دولتها برای تغییر ساعت در فصول بهار و پاییز، صرفهجویی در مصرف انرژی است. وقتی در روزهای بلند بهار و تابستان ساعتها یک ساعت به جلو کشیده میشوند، در بعدازظهر ساعات بیشتری میتوان از نور خورشید استفاده کرد (به عنوان مثال اگر بر طبق ساعت رسمی، ساعت 7 خورشید غروب میکرد، بر طبق ساعت جدید، ساعت 8 غروب میکند).
بنابراین مردم دیرتر چراغهای منزل و... را روشن میکنند و به این ترتیب در مصرف برق صرفه جویی میشود. این مسئله ساده مهمترین فلسفه تغییر ساعت است، چیزی که در انگلستان و بسیاری از کشورهای انگلیسی زبان، زمان تابستانی (summer time) و در آمریکا، زمان استفاده (مفید) از نور روز (Daylight Saving Time) یا DST گفته میشود.
مسئله استفاده از نور خورشید، برای اولین بار در سال 1784، توسط بنیامین فرانکلین، وزیر مختار آمریکا در فرانسه، مطرح شد وی در مطلبی در یکی از مجلات پاریس، به مردم پیشنهاد کرد که برای صرفه جویی در مصرف پول، صبحها زودتر از خواب بیدار شوند تا بتوانند از نور روز بیشتر استفاده کنند و در نتیجه شبها کمتر شمع بسوزانند. نوشته فرانکلین به تعبیری میتواند مفهوم این ضرب المثل قدیمی ایرانی باشد که «سحر خیز باش تا کامروا شوی».
با این وجود تغییر ساعت به معنای فعلی برای اولین بار در سال 1907 توسط ویلیام ویلت مطرح شد که علیرغم تلاشهای بسیار، وی نتوانست دولت بریتانیا را متقاعد به انجام این کار کند. اتفاقی که با وقوع جنگ جهانی اول، سرانجام به وقوع پیوست.
ساعت جنگی
جنگ جهانی اول و بحران کمبود انرژی ناشی از آن، باعث شد که مسئله تغییر ساعت جهت صرفه جویی در مصرف انرژی، برای اولین بار بطور کاملاً جدی مطرح شود. اولین کشوری که به طور عملی ساعت خود را تغییر داد، کشور آلمان بود که از 30 آوریل 1916 تا اول اکتبر همان سال، ساعتها را به جلو کشید.
به فاصله کمی پس از آلمان، انگلستان و بعد سایر دول اروپایی و نیز ایالات متحده آمریکا اقدام به تغییر ساعتهای خود کردند. البته آمریکا یک سال پس از پایان جنگ، این قانون را لغو کرد اما وقوع جنگ جهانی دوم باعث شد که این قانون مجدداً و این بار برای همیشه در آمریکا وضع شود.
میزان تغییر ساعت و نیز زمان شروع و پایان آن در 77 کشوری که این روش را بکار میبرند، مثلاً زمان شروع و پایان تغییر ساعت در کشورهای اروپایی، از آخرین شنبه ماه مارس تا آخرین شنبه ماه اکتبر و در آمریکا و کانادا از اولین شنبه ماه آوریل تا آخرین شنبه ماه اکتبر است. (یعنی مجموعاً 7 ماه).
البته این وضعیت گاهی دچار تغییر هم شده است. مثلاً در زمان بحران انرژی در سالهای 1974 و 1975، دولت آمریکا، ساعتها را 2 ماه زودتر از حد معمول به جلو کشید تا به مدت 10-9 ماه از سال در مصرف برق صرفه جویی کند. دولت انگلستان هم در سالهای خلال جنگ جهانی دوم، ساعتها را به جای 1 ساعت، 2 ساعت به جلو کشید.
توجه داشته باشید که در کشورهایی که در نیمکره جنوبی قرار دارند، زمان تغییر ساعت برعکس کشورهای نیمکره شمالی است زیرا در آنجا زمستان و تابستان، برعکس کشورهای نیمکره شمالی است. در ضمن کشورهایی هم که روی خط استوا هستند، نفعی از تغییر ساعت نمی برند زیرا طول شب و روز آنها در طول سال تفاوت چندانی نمیکند.
تغییر ساعت واقعا فایدهای دارد؟
کامل ترین مطالعه بر روی تاثیر تغییر ساعت در صرفه جویی در مصرف انرژی که هنوز هم مورد استفاده قرار می گیرد، در سال 1975 توسط دپارتمان حمل و نقل ایالات متحده امریکا انجام شد. این مطالعه نشان داد که تغییر ساعت باعث کاهش یک درصدی مصرف برق در این کشور شده است.
اما این همه ماجرا نبود. این تحقیق همچنین نشان داد که تغییر ساعت تنها در شهر واشنگتن دی سی، باعث 7/0 درصد کاهش در مرگ و میر ناشی ازتصادفات رانندگی و 13-10 درصد کاهش در میزان اعمال جنایت بار شده است.
دلیل این موارد هم اینطور ذکر شده است که استفاده بیشتر از نور خورشید در بعد از ظهرهای بلند بهار و تابستان، باعث می شود از بسیاری از تصادفات که علت آن کاهش دید راننده در شب است، جلوگیری شود. همچنین با توجه به اینکه اغلب جنایتها در تاریکی شب رخ میدهد، طولانی بودن روز باعث کاهش حوادث جنایت بار میشود.
مطالعه جدیدی که در سال 2001 توسط کمیسیون انرژی کالیفرنیا انجام شد نیز نشان داد که تغییر ساعت، پیک مصرف برق ر ا 5/3 درصد کاهش میدهد، هرچند مصرف برق در مجموع، 5/0 درصد کاهش مییابد.
دردسرهای تغییر ساعت
در کنار این مسئله که منتقدان معتقدند در میزان صرفهجویی در میزان مصرف انرژی ناشی از تغییر ساعت اغراق شده است، دردسرهای دیگری هم در مسئله تغییر ساعتها وجود دارد که نمیتوان آنها را انکار کرد. به عنوان مثال برنامه پروازها، مسافرتها و... دچار مشکل میشود. برخی کامپیوترها ممکن است دچار اشکال شوند. مردم در برنامههای روزمره دچار مشکل میشوند و...
علاوه بر موارد فوق، منتقدان میگویند که کشاورزان و سایر مشاغلی که ساعت کاری آنها بر مبنای نور خورشید است (و نه ساعت رسمی کشور) از تغییر ساعت دچار ضرر میشوند.
از سوی دیگر اثبات شده است کاهش یک ساعتی زمان خواب شبانه، در اولین روز جلو کشیدن ساعت، باعث افزایش تصادفات رانندگی و نیز کاهش کارایی اقتصادی میشود.
گذشته از اینها، مشکل دیگری که در کشور ما مطرح است، و البته نسبت به سالهای ابتدایی طرح تغییر ساعت به مراتب کمتر شده، نارضایتی مردم از تغییر ساعات شرعی است که البته به راحتی میتوان مردم را در این زمینه توجیه کرد.
یک ساعت کم است!
با وجود انتقادات و مخالفتهایی که در رابطه با تغییر ساعت در تمام دنیا وجود دارد، واقعیت این است که بررسیهای دولتها همواره به نفع این قانون بوده است و همین مسئله باعث گسترش روزافزون مدت و میزان تغییر ساعت در کشورهای مختلف شده است.
به عنوان مثال دولت و کنگره آمریکا بر مبنای سیاستهای مصرف انرژی این کشور که در سال 2005 تدوین شد، تصویب کردهاند که از امسال، یعنی سال 2007 میلادی، ساعتها 3 هفته زودتر از زمان معمول به جلو کشیده شوند(یعنی از دومین شنبه ماه مارس) و در پایان، یک هفته دیرتر به سرجای خود برگردند (یعنی اولین شنبه ماه نوامبر)
به این ترتیب، مدت زمان تغییر ساعت و در نتیجه استفاده از نور خورشید نسبت به سالهای قبل یک ماه افزایش مییابد و به حدود 8 ماه در سال میرسد. به عقیده طراحان این قانون، این کار باعث کاهش مصرف نفت به میزان 300 هزار بشکه در سال در آمریکا میشود.
اما درخواست انجمن سلطنتی پیشگیری از تصادفات در انگلستان، در نوع خود جالبتر است. این انجمن با اشاره به اینکه جلو کشیدن ساعت، سالانه باعث پیشگیری از 450 مورد مرگ و میر و آسیبهای جدی در جادههای این کشور میشود، در خواست کرده است دست کم در یک دوره آزمایشی 3 ساله ساعتهای این کشور، برای تمام سال یک ساعت به جلو کشیده شود و در بهار و تابستان، یک ساعت دیگر هم (یعنی در مجموع 2 ساعت) جلو کشیده شود.
البته این مسئله جدیدی نیست و مسئولان ایالت کالیفرنیا هم وقتی در سال 2001 دچار بحران انرژی شدند چنین تصمیمی داشتند که با وقوع حملات 11 سپتامبر عملاً مسکوت ماند.
علاوه بر این، مسئول بخش ایمنی جادههای انجمن سلطنتی پیشگیری از تصادفات انگلستان هم معتقد است که با انجام این کار، بر طول ساعات روز افزوده میشود و این مسئله باعث تقویت صنعت توریسم انگلستان میشود.
در پایان، شاید ذکر جملهای که وینستون چرچیل، نخست وزیر انگلستان در زمان جنگ جهانی دوم، برای توجیه فوائد طرح تغییر ساعت برای مردم کشورش بکار برده است، جالب باشد: «یک خمیازه اضافی در یک صبح بهاری و یک خروپف اضافی در یک شب زمستانی تمام آن چیزی است که در ازای یک هدیه فوق العاده باید بپردازیم. ما یک شب در ماه آوریل، یک ساعت قرض میگیریم و 5 ماه بعد آن را پس میدهیم، ولی با یک سود طلایی!»